معنی فرق گذاردن، فهمیدن گفتن، بیان کردن، نقل کردن، فاش کردن، تشخیص دادن, معنی فرق گذاردن، فهمیدن گفتن، بیان کردن، نقل کردن، فاش کردن، تشخیص دادن, معنی tcr ;vاcbj، tikdbj ;tتj، fdاj lcbj، jrg lcbj، tاa lcbj، تaodw bاbj, معنی اصطلاح فرق گذاردن، فهمیدن گفتن، بیان کردن، نقل کردن، فاش کردن، تشخیص دادن, معادل فرق گذاردن، فهمیدن گفتن، بیان کردن، نقل کردن، فاش کردن، تشخیص دادن, فرق گذاردن، فهمیدن گفتن، بیان کردن، نقل کردن، فاش کردن، تشخیص دادن چی میشه؟, فرق گذاردن، فهمیدن گفتن، بیان کردن، نقل کردن، فاش کردن، تشخیص دادن یعنی چی؟, فرق گذاردن، فهمیدن گفتن، بیان کردن، نقل کردن، فاش کردن، تشخیص دادن synonym, فرق گذاردن، فهمیدن گفتن، بیان کردن، نقل کردن، فاش کردن، تشخیص دادن definition,